مقدمه کتاب سخنرانی، مقاله ها و نامه های اقبال
مقدمه
«انعکاس ندای سید جمال ، در نسل پس از او در جهان اسلام ، علامه محمد اقبال بود که هم اسلام را خوب میشناخت و هم غرب را ، و هم مردی دوفرهنگه و چند بعدی بود ؛ فیلسوف و سیاستمدار و اسلام فهم و اروپا شناس و عارف و مرد مبارزه هم بود ؛ او با فلسفه
خودی اش کوشید تا پشتوانه ی فلسفی و جهان بینی عمیقی به نهضت بازگشت و کشف
خود شرقی ببخشد » (م.آ ؛ تاریخ تمدن ، ص 244 و 245) .
کتاب حاضر یکی از مهمترین گردآوری ها از آثار نثری علامه دکتر محمد اقبال است که برای اولین بار از انگلیسی به فارسی برگردانده می شود . این اثر مجموعه ای است از سخنرانی های اقبال در مجلس شوری درباره ی بودجه ، لوایح ، رخداد های سیاسی روز و ... ، مقاله های علمی او در نشریات مختلف درباهر ی تصوف ، نقد شعر در اسلام ، حکومت و سیاست در اسلام ، فرقه های نو ظهور قادیانی و ... ، و بری نامه های او به بزرگانی مانند نهرو ، گاندی و یا اظهار نظراتی درباره مسلمانان چین و یا فلسطین .
متن اگرچه به زبان انگلیسی است ، اما اقبال در هر جا که نیاز دیده ، از ابیات و عبارات عربی ، فارسی و اردو هم استفاده کرده است . در جای جای این اثر تب و تاب خالصانه ی اقبال برای اسلام ، آزادی و انسان آزاد است. او دینداری جبری را به شدت رد می کند و تعریفش از دین ، به عنوان پدیده ای است که انسان را از تمام غل و زنجیر ها آزاد می کند.
اصل این اثر توسط لطیف احمد شروانی با تخلص شاملو ابتدا در 1944 جمع آوری و سپس در یکصدمین سال تولد اقبال در 1977 ویرایش شد و به همت آکادمی اقبال چاپ گردید ، و سپس در سال 2008 توسط انتشارات آدم در دهلی نو تجدید چاپ شد.
از آنجا که در مقدمه ی کتاب
تجدید بنای اندیشه ی دینی در اسلام ( 1391 ) توضیحات مفصلی درباره ی زندگی و افکار علامه اقبال داده ام ، لذا از تکرار مجدد آن خود داری کرده و علاقمندان را به آ ارجاع میدهم . این اثر در کنار کتاب قبلی اقبال ، میتواند مکملی خوبی برای آشنایی جامع با تمام زوایای اندیشه ی او باشد ، زیرا مباحثی را که در آن کتاب ، نسبتا گنگ یا مطرح نشده باقی مانده اند ، در اینجا میتوان پیدا نمود . البته باید مقالات کتاب حاضر را در سیر تکامل اندیشه ی اقبال نگاه کرد و دانست اگرچه خط اصلی اندیشه ی اقبال یکی است اما اندیشه ی نهایی و قوام یافته ی او همان است که در کتاب تجدید بنا ی اندیشه بیان کرده است .
واقعیت این است که اندیشه ی اقبال علی رغم ادعا ها ، به درستی فهم نشده است که اگر میشد حال و روزمان چنین نبود . کلام را با شعری از خود به پایان می برم :
چو رخت خویش بر بستم از این خاک ... همه گویند با ما آشنا بود
ولیکن کس ندانست این مسافر ... چه گفت و با که گفت و از کجا بود.
والسلام؛
تهران- محمد مسعود نوروزی